مصابرتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بردباری، تحمل، شکیبایی، صبر ۲. بردباری کردن، تحمل کردن، شکیبایی ورزیدن، صبر کردن ≠ ناشکیبایی
مکابدتفرهنگ مترادف و متضاد۱. سختی، دشواری، زحمت ۲. دشمنی، معاندت ۳. رنجکشیدن، سختی دیدن، زحمت دیدن ۴. ستیز کردن، ستیهیدن
مکابرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. جدل، جروبحث ۲. زور، قهر ۳. ستیزه، معارضه ۴. جنگ کردن، ستیزه کردن، معارضه کردن ۵. خودبزرگنمایی ۶. بزرگمنشی
تاملفرهنگ مترادف و متضاد۱. تانی، درنگ، مکث، تاخیر ۲. شکیبایی، مصابرت ۳. اندیشه، تعقل، تفکر، غور، فکر، ژرفاندیشی ۴. مراقبه، مکاشفه ۵. اندیشه کردن، اندیشیدن، تعقل کردن ۶. درنگ کردن ۷. دو