منفجر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ترکیدن ۲. از حال طبیعی خارج شدن (ناگهانی) ۳. اوج گرفتن، شدت یافتن ۴. از هم پاشیدن
نفرتانگیزفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنفرآمیز، تنفرآور، تنفرزا، منفور، نفرتبار، نفرتزا ۲. بد، زشت، کریه، نامطبوع