67 مدخل
زادگاه، مسقطالراس، موطن، میهن
هیز
آکنده، انباشته، پر، سرشار، لبالب، لبریز، مشبع، مشحون، ممتلی ≠ تهی، خالی
پرشدن، لبریز شدن، لبالب شدن، سرشار شدن، آکنده شدن، ممتلی شدن
پر کردن، لبریز کردن، لبالب کردن، سرشار کردن، آکندن، ممتلی کردن
۱. فاسق، معشوق ۲. حرامزاده ۳. تاخیر، درنگ، کندی، مولش
زایا، مولد ≠ نابارور
۱. مولد، زادگاه ۲. اقامتگاه، مقام، منزل ۳. میهن، وطن
دردانگیز، دردناک، مولم
زادبوم، مسقطالراس، مولد، میهن، وطن