معنی مولد | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

زادگاه، مسقطالراس، موطن، میهن

۱. تولیدگر، خالق، زایا، زاینده، سازنده ۲. دینام، ژنراتور

بخیل، خسیس، مادی، مالپرست، ممسک

۱. توانگر، ثروتمند، دولتمند، محتشم، صاحبمکنت، غنی، متمول ۲. دوابدار، گلهدار ≠ فقیر، مستمند، نیازمند

۱. زاده ۲. زاییده

۱. به دنیاآمدن، زاده شدن، ولادت یافتن ≠ مردن، ازدنیا رفتن، از دنیا رخت بربستن ۲. هستییافتن، به وجود آمدن، ایجاد شدن

۱. جلدشده، جلددار ۲. جلد

زایا، مولد ≠ نابارور

۱. مولد، زادگاه ۲. اقامتگاه، مقام، منزل ۳. میهن، وطن

زادبوم، مسقطالراس، مولد، میهن، وطن

خلاق، زاینده، مولد ≠ سترون، عقیم

دینام، دینامو، مولد