معنی موافقت نامه

جست‌وجوی هم‌آوا

سازشنامه، توافقنامه

۱. ائتلاف، توافق، رضا، سازش، سازگاری، سازواری، مطابقت، وفاق، وفق، همراهی ۲. همرای شدن، سازوارگشتن ≠ مخالفت

۱. تایید شدن، مورد تایید قرار گرفتن، قبول شدن ۲. تصویب شدن، مصوب شدن، به تصویبرسیدن

۱. پذیرفتن، رضا دادن، قبول کردن ۲. همرای شدن، همفکر شدن، همراه شدن، سازگار شدن، سازش کردن

تفاهم، دوستی، رفاقت، نرمخویی، همراهی، یکرنگی

تزویر، دورویی، سالوس، ظاهرنمایی، نفاق

۱. خرسند، سازشگر، موافق، سازگار، قانع ≠ ناسازگار ۲. آماده، ساخته، مهیا ≠ نامهیا

تایید شدن، مصوب شدن، مورد موافقت قرار گرفتن

به توافقرسیدن، سازش کردن، موافقت کردن، سازگارشدن

توافق، سازگاری، موافقت، همآوازی، همدلی ≠ ناسازواری، ناهمدلی

اتحاد، اتفاق، پیوستگی، موافقت، همبستگی ≠ اختلاف، پراکندگی