معنی مواصلات | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. ازدواج، پیوستگی، پیوند، زناشویی، وصلت ۲. ازدواج کردن، زناشویی کردن، وصلت کردن

۱. دوستی، پیوستگی، یاری ۲. یاری کردن

پیوند، تزویج، زناشویی، عروسی، مزاوجت، مواصلت، نکاح، وصلت ≠ طلاق

۱. اتصال، پیوستگی، ربط ۲. ازدواج، مواصلت، نکاح، وصال، وصل ۳. بستگی، خویشی، رابطه، نزدیکی ۴. اتحاد، اتصال، ارتباط، انتساب، بند، ربط ≠ انفصال

ازدواج، بیوگانی، زفاف، زناشویی، مزاوجت، مناکحت، مواصلت، نکاح، وصلت ≠ عزا، طلاق

۱. اتصال، ارتباط، تعلق، رابطه، علاقه، علقه ۲. استمرار، بقا، دوام ۳. مواصلت، وصلت ≠ گسستگی