محاجهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خصومت، خصومتورزی، دشمنی ۲. استدلال، برهان ۳. جدل، مباحثه ۴. حجت آوردن، دلیل آوردن، استدلال کردن ۵. خصومت ورزیدن
محاجه کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. استدلال کردن، مباحثه کردن، حجت آوردن ۲. جدل کردن، بگومگو کردن ۳. خصومت ورزیدن، دشمنی کردن
متموج شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مواج شدن، پرموج شدن، متلاطم شدن ۲. آشفته شدن، پریشان شدن ۳. خشمگین شدن، عصبانی شدن
مقابله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. روبهرو شدن، مواجهه کردن ۲. مبارزه کردن، جنگیدن ۳. برابری کردن، همتا بودن ۴. مقایسه کردن، تطبیق دادن ۵. جبران کردن، تلافی کردن
مقابلهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تطبیق، سنجش، مقایسه ۲. رویارویی، صفآرایی، مواجهه ۳. ضدیت، مخالفت ۴. روبهرو شدن ۵. مواجههدادن ۶. مقایسه کردن، تطبیق دادن ۷. ایستادگی، پایداری ۸. تلافی، جبران