معنی مواثر | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. کارهای نیک، آثارنیک، ماثرهها، آثار نیکو ۲. اخبار، خبرها

۱. افسرده، اندوهگین، پریشان، غمگین، متالم، مغموم، ملول ۲. اثرپذیر ۳. تحتتاثیر

۱. تحت تاثیر قرار گرفتن ۲. ناراحت شدن، مغمومگشتن، اندوهگین شدن، به فکر فرورفتن

۱. ناراحت کردن، مغموم کردن، اندوهگین کردن ۲. تحت تاثیر قرار دادن

موردها، حالات، اوضاع، مناسبتها

موثر، مفید، نافع ≠ زیانبخش، مضر

۱. کارهای نیک، آثارنیک، ماثرهها، آثار نیکو ۲. اخبار، خبرها

اثرگذار، موثر ≠ تاثیرپذیر

دخیل، موثر، نقشپرداز

فایدهداشتن، موثر بودن، تاثیر گذاشتن، نتیجه دادن، نتیجهبخش بودن