مهندسفرهنگ مترادف و متضاد۱. فارغالتحصیلرشتههای مهندسی ۲. متخصص ماشینآلات ودستگاههای الکترونیکی ۳. طراح ماشینآلات ودستگاهها و ابزار الکترونیکی ۴. آرشیتکت، معمار
ماندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقامت گزیدن، ماندگار شدن، مقیم شدن ۲. توقف کردن، درنگ کردن ۳. درجا زدن ۴. خسته شدن، فرسودهشدن، کوفته شدن ۵. انتظار کشیدن، منتظرشدن ۶. زنده ماندن، زیستن، عمر
مهندسفرهنگ مترادف و متضاد۱. فارغالتحصیلرشتههای مهندسی ۲. متخصص ماشینآلات ودستگاههای الکترونیکی ۳. طراح ماشینآلات ودستگاهها و ابزار الکترونیکی ۴. آرشیتکت، معمار
ماندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقامت گزیدن، ماندگار شدن، مقیم شدن ۲. توقف کردن، درنگ کردن ۳. درجا زدن ۴. خسته شدن، فرسودهشدن، کوفته شدن ۵. انتظار کشیدن، منتظرشدن ۶. زنده ماندن، زیستن، عمر