معنی مهمانی | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

جشن، سور، ضیافت، میهمانی، ولیمه ≠ میزبانی

۱. ناز، ناب، قشنگ، زیبا، خوشگل ۲. دوستداشتنی، محبوب ۳. وابسته به مادر

ضیف، مجلسی، مدعو، میهمان ≠ میزبان

۱. دعوت کردن، میهمانی دادن، پذیرایی کردن ۲. پرداخت کردن (هزینه شخص دیگر)

۱. مسافرخانه ۲. متل

کاروانسرا، مسافرخانه، مهمانپذیر، مهمانسرا، مهمانکده، هتل

سور، ضیافت، مهمانی ≠ عزا

بزم، جشنواره، چراغانی، سور، شادی، ضیافت، عید، فستیوال، مهمانی

۱. ادیم، بساط، سفره، سماط ۲. مهمانی، پذیرایی ۳. رباط، کاروانسرا ۴. مائده، طعام، غذا، خوراک ۵. طبق، طبق مائده ۶. خار، علف هرزه، گیاه