معنی مهذب | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. پاک، پاکیزه، پاکیزهخو، طاهر، طیب، منزه، نزه، نظیف، نمازی ۲. پیراسته، تربیتیافته ≠ ناپاک، نامهذب ۳. بیعیب، منسجم

بیثمر، بیفایده، عبث، بیهوده ≠ ثمربخش، مثمر

۱. دودل، متزلزل، متردد، مردد ۲. پرشک، دمدمیمزاج، نامصمم ≠ مصمم

۱. ذبحشده، گلوبریده ۲. تلاش بیثمر، کوشش بیاثر

آیین، دین، روش، سنت، شرع، شریعت، طریقه، طریقت، کیش، مسلک، مشرب، نحله

زراندود، مطلا ≠ مفضض

۱. پاک، تمیز، طاهر، نظیف ۲. مطهر، منزه، مهذب ۳. خالص، صافی ≠ کثیف

۱. اصلاح، پاکی، پاکیزهسازی، پالایش، تربیت، تزکیه، تصفیه، مهذبسازی، پیراستگی ۲. مهذب ساختن

۱. پاک، پاکیزه، پالوده، مطهر ۲. پارسا، مهذب

۱. پاک، پاکیزه، تمیز، طیب، منقح، مهذب، نظیف ۲. پاکدامن ≠ پلشت، پلید، ناپاک، نجس ۳. بیگناه، معصوم

۱. پاک، طاهر، مطهر، مهذب ≠ پلید، ناپاک، نجس ۲. تمیز، پاکیزه ≠ ناپاک ۳. منقح ۴. پاک شدن، پاکیزه شدن ۵. حلال شدن ۶. حلال، روا ≠ حرام، ناروا