منحرففرهنگ مترادف و متضاد۱. بیراههرو، فاسد، خراب، آنکاره، پالانکج، سستقدم، کجرو، گمراه، منحط ۲. انحرافدار، قیقاج، متمایل، ناراست ۳. ملحد ≠ مهتدی
منحرف شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فاسد شدن، خراب شدن، منحط شدن، آنکارهشدن ۲. بیراهه رفتن، گمراه شدن ۳. انحرافداشتن ۴. دور شدن (از راه راست)
تصحیح کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ویراستاری کردن، ویرایش کردن، ادیت کردن، اصلاح کردن، حکواصلاح کردن، تنقیح کردن، منقح ساختن ۲. غلطگیری کردن، خطایابی کردن ۳. رفع اشکال کردن، بهسازی کردن ۴. ارز
تمیزفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاک، پاکیزه، طاهر، طیب، منقح، نظیف ≠ کثیف ۲. امتیاز، بازشناسی، تشخیص، تمییز ۳. فراست، هوش ۴. بازشناختن ۵. فرق گذاشتن، متمایز ساختن
طاهرفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاک، پاکیزه، تمیز، طیب، منقح، مهذب، نظیف ۲. پاکدامن ≠ پلشت، پلید، ناپاک، نجس ۳. بیگناه، معصوم