منقادفرهنگ مترادف و متضاد۱. تسلیم، رام، رهوار، فرمانبردار، مطیع ۲. تابع، وابسته ≠ نافرمان، یاغی، سرکش
چنگفرهنگ مترادف و متضاد۱. چنگال، مخلب ۲. منقار، تک، نوک ۳. پنجه، دست ۴. اختیار ۵. ساز ۶. پنجه، خمیده ۷. قلاب، کجک
مطیع شدنفرهنگ مترادف و متضادمنقاد گشتن، سربهراه شدن، ، فرمانبردار شدن، تابع شدن، تسلیم شدن ≠ سرکش شدن