منظور شدنفرهنگ مترادف و متضادمحسوبشدن، لحاظ شدن، درنظر گرفتن، قلمداد شدن، مورد توجه قرار گرفتن، لحاظ شدن، ملحوظگشتن
منظور کردنفرهنگ مترادف و متضادمحسوب کردن، لحاظ کردن، درنظر گرفتن، قلمداد کردن، منظور داشتن، مورد توجه قراردادن
مثنویفرهنگ مترادف و متضاد۱. دو دو ۲. مربوطبه مثنی ۳. شعر و منظومهای هموزن که هر بیت ومصراع آن بهیک قافیه باشد
چانهفرهنگ مترادف و متضاد۱. چنه، حنک، ذقن، زنخدان، زنخ ۲. چونه، گلوله خمیر ۳. سخنمنثور ≠ شعر، چامه، سخن منظوم ۴. پرگویی ۵. تخفیفگیری ≠ مکاس