منسوخ کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. باطل کردن، ازبین بردن ۲. لغو کردن، ملغا ساختن ≠ باب کردن، متداول ساختن ۳. ازرواج انداختن
منسوخفرهنگ مترادف و متضاد۱. نسخ، نسخشده، باطلگردیده، فسخشده ۲. ازبینرفته، ورافتاده، نامتداول، نارایج، دمده ≠ رایج، مد
منسوخ شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازرواج افتادن، نامتداول گشتن، از بین رفتن ≠ باب شدن، متداول گشتن ۲. لغو شدن، ملغا شدن، باطل شدن ۳. نامعتبر شدن، از اعتبار افتادن
منسوخ گشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. باطل شدن، ازبین رفتن ۲. لغو شدن، ملغا شدن ≠ باب شدن، متداول شدن ۳. ور افتادن
منظور کردنفرهنگ مترادف و متضادمحسوب کردن، لحاظ کردن، درنظر گرفتن، قلمداد کردن، منظور داشتن، مورد توجه قراردادن