14 مدخل
پیوست، ضمیمه، ملحق
آراسته، بسامان، پرداخته، باترتیب، مرتب، منتظم ≠ پراکنده، نابسامان، نامنظم
۱. نی، نای ۲. چاکنای
چشیدن، چشش
دیرپا، دیرینه، ریشهدار، کهنه ≠ حاد
کهنهشدن، ریشهدار شدن
۱. افسونگر، جادوگر، ساحر ۲. مارافسا
معزم، افسونگر مار، مارگیر
۱. مزمارها، نیها ۲. سرودها، نشیدها
۱. مزمار، نی ۲. نیشکر ۳. ناله ۴. جو، نهر
۱. مزمار، نال، نی ۲. سیهنای، شهنا، نفیرسورنا ۳. حلق، گلو ۴. جدایی، دوری
۱. جادوگر، ساحر، معزم ۲. دلفریب، طناز، عشوهگر، فتان، فریبنده