محجوبفرهنگ مترادف و متضاد۱. باحیا، خجول، سربهزیر، کمرو، شرمگین، شرمناک ۲. پوشیده، محجبه، مستور، نقابدار، ≠ نامحجوب
منکوب کردنفرهنگ مترادف و متضادتارومار کردن، سرکوب کردن، قلعوقمع کردن، کوبیدن، مضمحل ساختن، مغلوب کردن ≠ منکوب شدن، تارومار شدن
بادیفرهنگ مترادف و متضاد۱. منسوب به باد ≠ آبی، خاکی، ناری ۲. آغازگر ≠ خاتم ۳. آفریننده، خالق ≠ مخلوق ۴. آغاز، ابتدا، اوان، اول، شروع ≠ انتها، پایان ۵. دایم، همیشه
چالهمیدونیفرهنگ مترادف و متضاد۱. منسوب به محله چاله میدان ۲. لات، زورگو ۳. بیادب، بیتربیت، نافرهیخته ۴. زشت، رکیک ۵. بیادبانه، لاتمنشانه