منفجر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ترکیدن ۲. از حال طبیعی خارج شدن (ناگهانی) ۳. اوج گرفتن، شدت یافتن ۴. از هم پاشیدن
معتقد شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. باور کردن، مطمئن شدن ۲. اعتقاد آوردن، ایمانآوردن، گرویدن ≠ منکر شدن ۳. ارادت پیدا کردن
حاشا کردنفرهنگ مترادف و متضادابا ورزیدن، تکذیب کردن، انکار کردن، منکر شدن ≠ پذیرفتن، تایید کردن، تصدیق کردن
متنفر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیزار شدن، مشمئز داشتن، دلزده شدن، منزجرشدن، نفور گشتن، نفرت پیدا کردن ۲. رمیدهشدن، فراری شدن، گریزان شدن