منت گذاشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. منت نهادن، به رخ کشیدن ۲. لطف کردن، محبت کردن، نیکی کردن، احسان کردن ≠ منتپذیرفتن
ماتفرهنگ مترادف و متضاد۱. حیران، شگفتزده، گیج، متعجب، حیرتزده، مبهوت ۲. تیره، تار، رنگپریده، رنگرفته، کبود، کدر ۳. شهمات
احسانفرهنگ مترادف و متضادانعام، بخشش، خوبی، دهش، عطا، محاسن، مرحمت، منت، نواخت، نوال، نوعپروری، نوعدوستی، نیکخواهی، نیکوکاری، نیکویی، نیکی
سپارفرهنگ مترادف و متضاد۱. لگدکوب ۲. چرخشت ۳. ظرف انگور، سپاس داشتن، شکر نعمت کردن، منتپذیر بودن، منت داشتن ۴. اسباب خانه