معنی منتشف | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

بیمارستان، درمانگاه، مریضخانه، شفاخانه، دارالشفاء ≠ دارالمجانین، دیوانهخانه

کاشف، یابنده ≠ مبتدع

عصای قلندر، چوبدستی درویشان

۱. پراکنده، متفرق ۲. انتشار، پخش، چاپ

۱. انتشار یافتن ۲. پخش شدن، توزیع شدن ۳. پراکنده شدن ۴. چاپ شدن، به چاپ رسیدن ۵. سرایت کردن ۶. گسترده شدن

مکتشف، یابنده

۱. منتشر، نشر ۲. اشاعه، ترویج، شیوع ۳. پراکندن، گستردن ۴. سرایت

۱. منتفذ، قدرتمند ۲. تاثیرگذار

۱. پراکنده ساختن، منتشر کردن ۲. آشکار ساختن، افشا کردن، فاش ساختن ≠ نهفتن، ۳. حزن، غصه، غم ≠ سرور، شادی

۱. رفع، منتفی ۲. از میان رفته، ناپدید، معدوم، نابود