معنی مناف | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

اختلاف، تفاوت، تنافر، تضاد، ناهمخوانی، تناقض، مغایرت، ناسازگاری

۱. فرق داشتن، اختلاف داشتن، تفاوت داشتن ۲. نقیض بودن، تضاد داشتن، ناهمخوانی داشتن، ناسازگار بودن، ناسازگاری داشتن، تضاد داشتن، ناهمخوان بودن

۱. منفذها، سوراخها ۲. محلهای نفوذ

فواید، مزایا، مصالح، سودها، منفعتها، فایدهها ≠ مضار

۱. دورو، ریاکار، مزور ≠ صادق ۲. غماز ۳. کافر

منفذها، منافذ، سوراخها

عنید، منافی، ناجور، ناساز، نامانوس، نامتجانس، نامتناسب، نامساعد، ناملایم، ناموافق، ناموزون، ناهنجار، نقیض ≠ سازگار، متجانس

متظاهرانه، مزورانه، منافقانه

۱. مزایا ۲. منافع ۳. محاسن ≠ معایب

۱. دورو، مزور، منافق ۲. ابلق، دورنگ ۳. پیس، مبروص