محاصره شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. درحصر قرار گرفتن ۲. احاطه شدن، در محاصرهقرار گرفتن، در میان گرفته شدن
مقاماتفرهنگ مترادف و متضاد۱. اولیاء امور ۲. درجات، درجهها، منزلتها ۳. پستها، مناصب، منصبها، شغلها، مشاغل ۴. مراحل، منازل، مقامها ۵. هنرها، کارهای شایان ۶. مقامهها، مجالس، مجلسها