26 مدخل
۱. ارزیاب، شناسا، مفتش، مقوم ۲. شاخص، مشخص ۳. آگاه، دانا
تملق، چاپلوسی، چربزبانی
چاپلوسی کردن، تملق گفتن، چربزبانی کردن
میراننده ≠ محیی
ارزیابی، بررسی، تحقیق، تفتیش، رسیدگی، سانسور، وارسی
ممیز، مامورسانسور
کارشناس، مقوم، ممیز
۱. کنترلچی ۲. مفتش، ممیز ۳. منتقد، منقد، نقاد ۴. خردهگیر عیبجو
۱. بایگان ۲. پاسبان، پلیس، شحنه، شرطه ۳. محصل، ممیز ۴. مباشر ۵. حاکم، والی
ویژگیها، خصیصهها، مشخصهها، صفات ممیزه، وجوه ممیز