146 مدخل
هیز
۱. الوان، رنگارنگ ۲. ذوبحرین
۱. جاشو، دریانورد، کشتیبان، ملاح، ناوبان، ناوکار ۲. شبوروز
آغشته، آلوده، پلید، کثیف ≠ پاک
پلیدگشتن، آلوده شدن ≠ منزه شدن
آلودن، آلوده کردن ≠ منزه ساختن
خوشگل، دلپذیر، دوستداشتنی، ظریف، قشنگ، جذاب، ملیح، ملوسک
ملاح، ملوان
۱. ملوکالطوایفی، خانسالاری، فئودالیسم ۲. هرجومرج
ملاح، ملوان، ناخدا، ناوبان
۱. افسرده، ملول ۲. دلتنگ ۳. بیحوصله