86 مدخل
پیوست، پیوسته، ضمیمه، متصل، منضم، وابسته
پیوستن، منضم شدن، متصل شدن ≠ جدا شدن، گسستن
۱. متصل کردن، پیوند دادن ۲. منضم کردن، الحاق کردن، افزودن
پیوستها، ضمایم، منضمات
تحققپذیر، عملی، تحققیافتنی
تحقق یافتن، عملی شدن، به وقوع پیوستن، انجام گرفتن
پیوست، ضمیمه، ملحق
ضمیمه شدن، پیوستن، ملحق شدن، متصل شدن
الحاق، چسبیدن، ملحقشدن، وصلشدن ≠ گسستن
پیوستها، متعلقات، ملحقات
الحاق، پیوست، تکمله، تلوا، فرعی، ملحق