محبوسفرهنگ مترادف و متضاداسیر، بازداشت، بندی، توقیف، حبس، دربند، دوستاقی، زندانی، گرفتار، مسجون ≠ آزاد، رها
محبوس شدنفرهنگ مترادف و متضادحبسشدن، زندانی شدن، توقیف شدن، بازداشت شدن، بندی شدن ≠ آزاد شدن، مرخص شدن
محبوس کردنفرهنگ مترادف و متضادبازداشت کردن، توقیف کردن، حبس کردن، زندانی کردن، دربند کردن ≠ آزاد کردن، رها ساختن
جامهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پوشش، پوشیدنی، پوشاک، پیراهن، پیرهن، ثوب، حله، دثار، رخت، قمیص، لباس، ملبوس ۲. جام، صراحی