ملافرهنگ مترادف و متضاد۱. باسواد، تحصیلکرده، درسخوانده، عالم، فاضل ۲. آخوند، روحانی، شیخ ۳. مکتبدار ≠ امی، بیسواد، عامی
ملا شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. باسوادشدن، تحصیل کردن، درس خواندن، تحصیل کردن ۲. فاضل شدن، عالم شدن، سواددار شدن
مالفرهنگ مترادف و متضاد۱. تمکن، تمول، ثروت، خواسته، دارایی، مایملک، مکنت، ملک، نعمت، نوا، هستی ۲. جنس، کالا، متاع ۳. پول، وجه، سرمایه ۴. طرفه، دندانگیر، باب دندان، درخورتوجه ۵. اهل، ش
بیسوادفرهنگ مترادف و متضاد۱. امی، ناخوان، ناملا، مکتبندیده ≠ باسواد، ملا ۲. عامی، عوام، نادان ≠ دانا، فهیم ۳. بیمایه، کممایه