ملایمفرهنگ مترادف و متضاد۱. خلیق، سازگار، صلحجو، مهربان، معتدل، نرمخو ≠ خشن، ناسازگار ۲. آهسته، بهتانی، کند، یواش ≠ تند، سریع، مطبوع، نوشین ۳. خوشایند ≠ ناخوشایند، نامطبوع
ملایم شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نرمخو شدن، مهربان شدن، معتدل شدن، خلیقشدن، سازگار شدن ۲. آهسته شدن، کند شدن
ملایم کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مهربان کردن، نرمخو کردن، خلیق کردن، سازگار کردن ۲. آهسته کردن، یواش کردن، کند کردن
ملازمفرهنگ مترادف و متضاد۱. دمخور، همدم، همراه، همنشین ۲. خدمتکار، فراش، گماشته، نوکر ۳. لازمه، ملتزم ۴. متلازم، ملازمه ۵. مراقبت، مواظبت
ملایمتفرهنگ مترادف و متضادارفاق، اعتدال، بردباری، رفق، سازگاری، شکیبایی، صلحجویی، لطف، مدارا، مسالمت، مهربانی، نرمی، نعومت ≠ تندی، خشونت
معتدلفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرام، ملایم، میانهرو، نرمخو ۲. معتدله ۳. دارای اعتدال ۴. راست، مستقیم ≠ تندرو ۵. کج، کژ