معنی ملامت کنان

جست‌وجوی هم‌آوا

۱. سرزنش کنان، شماتت کنان، عتاب کنان، نکوهشکنان ۲. طعنه زنان

۱. بدگویی، تقبیح، توبیخ، زخمزبان، سرزنش، سرکوفت، شماتت، طعنه، عتاب، قدح، لوم، نکوهش ۲. سرزنش کردن ≠ ستایش، تمجید

سرزنش کردن، نکوهیدن، شماتت کردن، نکوهش کردن، سرکوفت زدن، عتاب کردن ≠ تحسین کردن، ستایش کردن

۱. جاذبه، جذبه، خوشگلی، دلفریبی، شیرینرفتاری، لطافت ۲. نمکین بودن، بانمک بودن، ملیح بودن ۳. خوبرو بودن، شیرین رفتار بودن

مقارنه، ملازمه، همراهی

همراهی کردن، ملازمه کردن، دمخور بودن

سرزنشکنان، ملامتکنان، نیشوکنایهزنان

۱. پرخاشگر، سرزنشگر، لوامه، ملامتگو، نکوهشگر ≠ ستایشگر ۲. ملامتکن، ملامتکننده

ملامت کردن، سرزنش کردن، کنایه زدن، زخم زبان زدن، نیشوکنایه زدن، شماتت کردن ≠ تحسین کردن، ستایش کردن

سرزنش کردن، ملامت کردن، نکوهش کردن ≠ ستایش کردن، تحسین کردن

سرزنش کردن، شماتت کردن، ملامت کردن، نکوهیدن، نکوهش کردن ≠ تمجید کردن، تحسین کردن، تشویق کردن