مالدار، مالدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. توانگر، ثروتمند، دولتمند، محتشم، صاحبمکنت، غنی، متمول ۲. دوابدار، گلهدار ≠ فقیر، مستمند، نیازمند
پیروفرهنگ مترادف و متضاد۱. امت، تابع، سالک، صحابه، طرفدار، مرید، مقلد، هواخواه، هوادار ۲. تعقیب، درپی
تقلید کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیروی کردن، تبعیت کردن ۲. مقلد شدن ۳. ادای کسیرا در آوردن ۴. کار کسی را الگو قرار دادن