مازفرهنگ مترادف و متضاد۱. آژنگ، چین، شکن، شکنج ۲. مازن، مازو، مازوج ۳. ترک، رخنه، شکاف ۴. مازن، مازو، مازه، گلکاو
مرزفرهنگ مترادف و متضاد۱. ثغر، حد، حدود، سامان، سرحد، قلمرو، کرانه ۲. حاشیه، لبه، هامش ۳. خطه، ناحیه ۴. زمین، خاک ۵. بوزه، شراب ≠ متن ۶. بوم
مغزفرهنگ مترادف و متضاد۱. دماغ ۲. کله، سر، مخ ۳. دانه، هسته ۴. جوهر، اصل، لب ≠ پوست ۵. عقل ۶. فکر ۷. وسط، میان، درون
چرت گفتنفرهنگ مترادف و متضادیاوه گفتن، حرف مفت زدن، چرند گفتن، مهمل بافتن، مزخرف گفتن، لیچار بافتن، یاوهسرایی کردن
چرت گفتنفرهنگ مترادف و متضادیاوه گفتن، حرف مفت زدن، چرند گفتن، مهمل بافتن، مزخرف گفتن، لیچار بافتن، یاوهسرایی کردن