14 مدخل
۱. تحدید، تفکیک، جدا، محدود، افرازشده، مفروزه ۲. پراکنده ≠ مشترک، مشاع
۱. فرضیپنداشته، تصورشده ۲. فرضشده ۳. واجب، واجبشده
۱. جدا کردن، تفکیک کردن ۲. تحدید کردن، تحدیدحدود کردن
۱. فرششده، فرشدار ۲. گسترده
۱. پراکندهشده، جداکرده ≠ مقرون ۲. کاسته، تفریق شده ≠ مفروقمنه
۱. افراز، کرانبندی، محدود، محصور، مفروز ۲. تعیینحدود کردن، ۳. تیز کردن
۱. جدا کردن، متنزع ساختن، مجزا کردن ۲. افراز کردن، مفروز کردن
شریکی، مشترک، ملک مشترک، تقسیمنشده ≠ مفروز
انگاشته، متصور، مفروض، موهوم