متولد شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به دنیاآمدن، زاده شدن، ولادت یافتن ≠ مردن، ازدنیا رفتن، از دنیا رخت بربستن ۲. هستییافتن، به وجود آمدن، ایجاد شدن
تابیدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. مفتول ۲. تافته، تفته، سرخ شده، گداخته ۳. تاب داده، پیچیده ۴. تاب برداشته، کج
سیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. رشته فلزی هادی(الکتریسیته و سیگنالها)، مفتول فلزی ۲. نقره، فضه ≠ زر ۳. سکه، پول ۴. سفید ۵. چرک، عفونت، ریم
سیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. کابل، مفتول ۲. تار، رشته ۳. وتر ۴. فضه، لجین، نقره ≠ زر ۵. یوغ ۶. پول، وجه ۷. جراحت، چرک