20 مدخل
تجمش، عشقبازی، عشقورزی، معاشقه، ملاعبه، مهرورزی
عشقبازی کردن، عشقورزی کردن، معاشقه کردن
۱. بوتیک، حجره، دکان، دکه، فروشگاه ۲. مخزن، انبار
دکاندار، کاسب
۱. جنگها، نبردها، حربها، کارزارها ۲. میدانهای جنگ، عرصههاینبرد
مغازهدار، دکاندار
دکان، لوکسفروشی، مغازه
۱. عشقورزی، مغازله ۲. لاس، ملاعبه ۳. عشق ورزیدن، مغازله کردن ۴. بازی کردن
دستفروش، دورهگرد، کاسب دورهگرد ≠ مغازهدار
دکان، سوپر، سوپرمارکت، مغازه