معنی مغلوب | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. بازنده ۲. بیاعتبار، بیمقدار، ذلیل، زبون ۳. تارومار، شکستخورده، مقهور، منکوب، منهزم ۴. تسلیم، مجاب ≠ فاتح

قلبشده، باژگونه، برگردانیده، وارونهشده، واژگون

۱. شکست خوردن، مقهور شدن، منهزم شدن، منکوب شدن ۲. بازنده شدن، باختن ≠ پیروزشدن ۳. تسلیم شدن، مجاب شدن ≠ غالبآمدن، غالب شدن

۱. شکست دادن، غلبه کردن، پیروز شدن، چیرهشدن ۲. برنده شدن، بردن ۳. مجاب کردن

۱. سلبشده، کندهشده، گرفتهشده ۲. ربودهشده

بهصلیبآویختهشده، دارزدهشده، بهدارآویخته

۱. بهدار آویختن، دار زدن ۲. مصلوب کردن

مغلوب، شکستخورده، هزیمتیافته ≠ غالب، پیروز، چیره

شکستخورده، مغلوب ≠ برنده

شکست دادن، مغلوب کردن، تارومار کردن، سرکوب کردن، منهزم کردن ≠ مقهور شدن

شکستخوردن، مغلوب شدن، منهزم شدن، تارومار شدن، سرکوب شدن

سرکوب کردن، مغلوب کردن، تارومار کردن، شکست دادن، تارومار کردن