62 مدخل
خود، کلاهخود
آمرزش، آمرزیدگی، بخشایش، بخشش، غفران
۱. یگانه، بیهمتا، منحصربهفرد ۲. تنها ۳. ممتاز، برجسته
۱. بافراست، فراستمند ۲. باهوش، ذکی، باذکاوت، زیرک
۱. شاخه، منشعب ۲. مشتق، جداشده ۳. پراکنده، پخش، شاخهبهشاخه
۱. شاخهها، شعبهها، شعبات ۲. تابعها، وابستهها، توابع
کلاهخود، مغفر
خود، مغفر
کلاهخود، کلاه فلزی، مغفر، کلاهجنگی ≠ زره، سپر
آمرزشخواهی، انفعال، پوزش، توبه، مغفرتجویی، مغفرتطلبی
آمرزگاری، بخشایش، بخشش، غفران، مغفرت