31 مدخل
۱. براساس، برپایه ۲. مبنی ۳. بناشده، بنانهادهشده، نهادهشده
۱. ارزشمند، باارزش ۲. بازیافته، غنیمت
غنیمت شمردن، مغتنم دانستن
آوازخوان، خنیاگر، خواننده، سرودخوان، سرودگو، نغمهخوان
رامشگر، سرودخوان، سرودگو، مطربه، نوازنده (زن)
نظام حکومتی مبتنیبرقانون اساسی ≠ استبدادی
خنیاگر، رامشگر، مغنیه، نوازنده
خنیاگری، رامشگری، مغنیگری، نوازندگی
خنیاگر، خواننده، رامشگر، مغنی