معلومفرهنگ مترادف و متضادآشکار، آشکارا، پیدا، دانسته، روشن، شناخته، شناختهشده، ظاهر، عیان، فاش، محرز، مرئی، مشخص، مشهود، معین، نمایان، واضح، هویدا ≠ مجهول، نامعلوم
معلوم شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشکارشدن، واضح شدن، محقق شدن، محرز شدن ۲. مبرهن شدن، ثابت شدن ۳. فاش شدن ≠ مستورماندن، نامکشوف ماندن
معلوم کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشکار کردن، واضح کردن، محقق کردن، محرز کردن ۲. مبرهن کردن، ثابت کردن ۳. فاش کردن ≠ مستور ماندن، نامکشوف ماندن
مقرر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشکارشدن، معلوم شدن، مشخص شدن ۲. تعیین شدن، برقرار شدن ۳. قرار گذاشته شدن، قرار گذاشتن