معنی معصوم | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. بیگناه ۲. پارسا ۳. پاکجامه، پاکدامن، عفیف ۴. خطاناپذیر ≠ اثیم، گناهکار

۱. معصوموار ۲. بیگناهانه

پاک، بیگناه، باعصمت، عصمتپرست، پاکدامن

۱. بیگناهی، پاکدامنی ۲. عفاف، سادگی، بیپیرایگی ۳. مظلومیت

۱. زایل، فانی، فنا، محو، نابود، نیست، هلاک ≠ هست ۲. نابودگشته ≠ موجود

نیستشدن، نابود شدن، زوال یافتن، هلاک گشتن، محوشدن

۱. معصوموار ۲. بیگناهانه

۱. معصوم ۲. ولی ۳. پیشرو، پیشوا، راهبر، راهنما، رهبر، شیخ، قاید، قدوه، قطب ۴. پیشنماز ≠ ماموم

بیتقصیر، مبرا، بیگنه، معصوم ≠ گناهکار، بزهکار

باتقوا، بانجابت، پارسا، پاکجامه، طاهره، طاهر، عفیف، متقی، معصوم، نجیب ≠ بیعفاف، ناپاکدامن

بزهکار، عاصی، گناهکار، مجرم، مذنب ≠ بیگناه، معصوم