90 مدخل
۱. درعذاب، ناراحت، دررنج ۲. عذابشده، شکنجهشده
عذاب دادن، اذیت کردن، شکنجه کردن
بیثمر، بیفایده، عبث، بیهوده ≠ ثمربخش، مثمر
۱. دودل، متزلزل، متردد، مردد ۲. پرشک، دمدمیمزاج، نامصمم ≠ مصمم
۱. ذبحشده، گلوبریده ۲. تلاش بیثمر، کوشش بیاثر
پرستشگاهها، معبدها، عبادتگاهها
آزرده، اذیتدیده، رنجه، معذب
دردسر داشتن، زحمت داشتن، گرفتار عذابشدن، معذب بودن
گذرگاهها، شوارع، راهها، معبرها، گذرها
تعبیرگر، معبر