معدوم کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نیست کردن، نابود کردن، از بین بردن ۲. محو کردن، به زوال کشانیدن ۳. هلاک کردن
محوفرهنگ مترادف و متضاد۱. زایل، معدوم، منهدم، نابود، نیست ۲. ازبین بردن، زدودن، ستردن ۳. امحا، پاک، زدوده، محذوف ۴. مدهوش ۵. نسخ ۶. اضمحلال، زوال، نابودی ۷. ناپیدا، ناپدید، پنهان، نها
سپریفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایانیافته، بهآخررسیده، طی، گذشت ۲. محو، معدوم، نابود، نیست ≠ هست ۳. پایمال
سپری کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهپایانرسانیدن، به اتمام رسانیدن، تمام کردن، گذراندن، طی کردن، سر کردن ۲. معدوم کردن، نابود ساختن، نابود کردن ۳. پایمال کردن