39 مدخل
۱. آمیخته، سرشته ۲. مخلوطی از چند ماده یا دارو، دارویتقویتی
پیشکار، دستیار، کمک، مباشر، مددکار، ممد، ناظم، نایب، همدست، یار، یاور
هیز، مخنث، مفعول، ملوط
اجرتگرفته، مزدگرفته، اجریافته، مثاب
آمیخته، خمیره، عجین، معجون
درهم، عجین، قاطی، مختلط، مخلوط، مرکب، معجون، ممزوج، ناسره ≠ سره
آشامیدنی، جلاب، مشروب، معجون، نوشیدنی
۱. معاون، یاریدهنده، یاریگر، یاور ۲. کشنده
۱. معاون ۲. شاعر، شعرباف