معاندتفرهنگ مترادف و متضاد۱. دشمنی، ستیز، ستیزهجویی، عناد، گردنکشی، مخالفت، معانده ۲. ستیزیدن، عنادورزیدن، ستیزهجویی کردن
مکابدتفرهنگ مترادف و متضاد۱. سختی، دشواری، زحمت ۲. دشمنی، معاندت ۳. رنجکشیدن، سختی دیدن، زحمت دیدن ۴. ستیز کردن، ستیهیدن
ضدیتفرهنگ مترادف و متضاد۱. اختلاف، تضاد، تناقض، مباینت، مخالفت، مغایرت ۲. خصومت، دشمنی، عناد، معاندت، ناسازگاری، نقاضت ≠ موافقت، مرافقت
مخالفتفرهنگ مترادف و متضاداختلاف، اعراض، خصومت، خطاب، دشمنی، ستیزه، سرزنش، سرکشی، ضدیت، طغیان، عتاب، عداوت، عصیان، عناد، معاندت، نافرمانی، نقاضت ≠ موافقت