معاضدتفرهنگ مترادف و متضاد۱. دستگیری، کمک، مدد، مساعدت، مظاهرت، معاونت، همدستی، همراهی، یاری، یاوری ۲. کمک کردن، یاری کردن
معادفرهنگ مترادف و متضاد۱. آخرت، رستاخیز، رستخیز، عالم آخرت، قیامت ۲. بازگشت، بعث، حشر ۳. باز گشتن، عود کردن
همکاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. معاضدت، همراهی، همیاری ۲. دستیار، شراکت، همپیشگی، همدستی، همشغلی، همقطاری
مساعدفرهنگ مترادف و متضاد۱. سازگار، مطلوب، مناسب، موافق ۲. معاضد، یار، یاور ۳. همبازو، همراه ≠ نامساعد