معنی معابر | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

گذرگاهها، شوارع، راهها، معبرها، گذرها

تلفنخانه، ادارهتلفن، تلگرافخانه، سازمان پیامرسانی، نظاماطلاعرسانی

۱. اخبار، ارسال، اعلام ۲. خبررسانی ۳. ابلاغ کردن، تلگراف کردن، خبر دادن ۴. پیامی را با تلفن یا تلگرامابلاغ کردن

۱. بردباری، تحمل، شکیبایی، صبر ۲. بردباری کردن، تحمل کردن، شکیبایی ورزیدن، صبر کردن ≠ ناشکیبایی

پرستشگاهها، معبدها، عبادتگاهها

۱. پلهها، پلکانها ۲. نردبانها، مصعدها

همنشینشدن، همصحبت شدن، معاشرت کردن

خوشمحضر، خوشآمیز، معاشرتی، نیکمحضر، نیکومحضر ≠ بدمعاشرت

فرهنگ، معارف

نشستوبرخاست، معاشرت

۱. معاشر، همراه، همسفر، همصحبت، همنشین ۲. آقا، ارباب، مخدوم، مولا ۳. خداوند، دارنده، ذیحق ۴. مالک، موجر ۵. خواجه، وزیر ≠ خادم، نوکر