75 مدخل
۱. نقشونگاردار، گلوبوتهدار، حاشیهدار، منقش ۲. مزین
آبریز، توالت، دستشویی، مبال، مستراح
برازنده، برجسته، سرآمد، سرشناس، شاخص، فایق، فحل، ممتاز
برجستهشدن، برتر گشتن، ممتاز شدن، برتری یافتن
آشکار، احرازشده، ثابت، متقن، محقق، مسلم، معلوم، واضح، قطعی
توالت، مبرز، مستراح
۱. مطرح شدن، بیان شدن، بررسی شدن ۲. آماده شدن، فراهمشدن
ثابتشده، محرز، محقق، مصرح
۱. مرز ۲. چراگاه، مرغزار، علفزار، مرتع ۳. چریدن
۱. مربوط به مرز ۲. سرحدی ۳. سرحدنشین