مطربفرهنگ مترادف و متضادخنیاگر، رامشگر، ساززن، مغنی، سرودخوان، شکافهزن، مغنی، موسیقیدان، نوازنده، نواساز، نواگر
مجربفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزموده، باتجربه، پخته، تجربهدار، تجربهدیده، تجربهکار، حاذق، کارآزموده، کاردان، کارکشته، کارکرده، کهنهکار، ماهر ≠ نامجرب، ناآزموده، ناپخته ۲. آزمایشگر ۳. تجرب
مجرب شدنفرهنگ مترادف و متضادکارکشته شدن، آزموده شدن، کارآزموده شدن، باتجربه شدن، تجربهدار شدن، ماهر شدن، کارآمدگشتن، متبحر شدن
خنیاگرفرهنگ مترادف و متضادرامشگر، ساززن، سرودگوی، سرودخوان، مطرب، مغنی، موسیقیدان، نغمهسرا، نوازنده، آوازخوان، قوال، خواننده ≠ نوحیهگر