معنی مطالعه | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. خواندن، قرائت ۲. بررسی، پژوهش، تتبع، تحقیق ۳. دراست

خواندن، بهدقت بررسی کردن، پژوهیدن، تحقیق کردن

۱. ادعا، بازجست، بازخواست، تقاضا، طلب ۲. جستن، خواستن، طلب کردن، بازجستن

۱. طلب کردن ۲. حقخواهی کردن، حق خود راخواستن

بررسیها، پژوهشها، تحقیقات، مطالعهها

۱. قرائت، مطالعه، خواندن ۲. روایت

تحقیق کردن، رسیدگی کردن، وارسی کردن، مطالعه کردن، پژوهش کردن

۱. بازجست، بازرسی، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفحص، جستجو، مطالعه ۲. استیناف، تمیز، رسیدگی

۱. پژوهش کردن، پژوهیدن، تتبع کردن، تفحص کردن، کندوکاو کردن ۲. بررسی کردن، مطالعه کردن

۱. بررسی، پژوهش، تتبع، تفحص، کندوکاو، مطالعه، ۲. استفسار، استنطاق، رسیدگی، غوررسی، ۳. کاوش، وارسی، رسیدگی ۴. بررسی کردن، پژوهیدن، پژوهش کردن