مضایقهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خودداری، دریغ، فروگذاری ۲. تنگ گرفتن، خودداری کردن، دریغ ورزیدن، سخت گرفتن
تنگنافرهنگ مترادف و متضاد۱. جای تنگ ۲. قبر، لحد، گور ۳. گرفتاری، محظور، مضیقه ۴. بنبست، تنگراه ≠ فراخنا ۵. تضییق، تنگی، ضیق، محدودیت ≠ مخمصه ۶. سختی، فشار
حرجفرهنگ مترادف و متضاد۱. بزه، تقصیر، جرم، گناه ۲. تنگی، ضیق، فشار، مضیقه ۳. اعتراض، باک ۴. درماندگی ۵. دلتنگی ۶. پرهیز، مسئولیت، تلطیف