معنی مضارب | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. تجارت و معاملهاشتراکی با سرمایه یکیازطرفین قرارداد ۲. زدوخورد کردن

مشوشانه، بااضطراب، دلواپسانه

۱. پیکارگر، جنگاور، جنگجو، جنگی، رزمآور، رزمپوش، مبارز، متحارب، منازع، نبردآزما ≠ مصلح ۲. ستیزهجو، یاغی (علیه حکومت اسلامی)

آرزم، پرخاش، پیکار، جنگ، حرب، رزم، ستیزه، کشتار، نبرد ≠ صلح، آشتی

مضرتها، زیانها، گزندها، ضررها، مضرات ≠ منافع، منفعتها، فواید، بهرهها، سودها

زخ، شکافه، مضراب

پریشان شدن، آشفته شدن، مضطرب شدن، ناآرامشدن

۱. جنگیدن، محاربه کردن، نبرد کردن ۲. صفآرایی کردن

آسودهدل، بیتشویش، تامین، خاطرجمع، دلآسوده، فارغالبال، مطمئن ≠ مشوش، مضطرب

آسودهخاطر، خاطرجمع، فارغالبال، مطمئن ≠ دلواپس، مضطرب